اولین قدم در شروع طرح خروج نیروهای شوروی، انتقال مسئولیت مبارزه با مجاهدین به نیروهای نظامی افغان با هدف آماده کردن آنها به ادامه فعالیت بدون کمک شوروی بود. در این مدت فعالیت نظامیان شوروی محدود به پشتیبانی نیروهای مسلح افغانستان با آتش توپخانه، تامین هوایی و کمک فنی بود. با این وجود هنوز برخی عملیات در حد وسیع توسط دستههای نظامی شوروی صورت میپذیرفت.
تحت هدایت شوروی، توان نیروهای مسلح افغانستان، به ۳۰۲٫۰۰۰ نفر نیروی رسمی در سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۶) ارتقا یافته بود. در به حداقل رساندن احتمال بروز یک کودتا، آنان در بخشهای مختلفی، با همکاری شوروی تقسیم شده بودند. ترکیب نیروها از قرار، وزارت دفاع ۱۳۲٫۰۰۰ نفر، وزارت داخله ۷۰٫۰۰۰ نفر و وزارت امنیت دولتی (واد_خاد سابق) ۸۰٫۰۰۰ نفر بود. به هر شکل اینها تنها شکل ظاهری و بر روی کاغذ بود، در واقعیت هر ارگان به با معضل ترک خدمت مواجه بود. در این میان ارتش تنها متحمل ۳۲٫۰۰۰ در سال شده بود.
تصمیم اصلی به کارگیری ارتش افغانستان توسط شوروی اتخاذ شد که باعث ناراحتی دولت افغانستان بود زیرا حامی اصلیشان در حال رها کردن آنها بود.
در ماه می ۱۹۸۷ (اردیبهشت یا خرداد ۱۳۶۶)، دستهای از نیروهای دولتی به مواضع مجاهدین در ناحیه ارغنداب یورش برد اما مجاهدین طی مقاومت با حفظ موضعشان مهاجمان را متحمل تلفات سنگین کردند.۱۰۴ در بهار ۱۳۶۵ (۱۹۸۶)، حملهای در داخل ولایت پکتیا منجر به اشغال پایگاه مجاهدین در ناحیه زوار به بهای تلفات سنگین شد.۱۰۵
دی-بهمن ۱۳۶۵تا بهمن ۱۳۶۷ (ژانویه ۱۹۸۷_فوریه ۱۹۸۹): عقبنشینی
ورود میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد شوروی به صحنه در اسفند ۱۳۶۳ (مارس ۱۹۸۵) و «تفکر جدید» وی در سیاست خارجی و داخلی مهمترین عامل در عزم شوروی به خروج از افغانستان بود. گورباچف در تلاش جهت تغییر دوران رکود (که به سالهای زمامداری برژنف اطلاق میگردد) و اصلاحات سیاسی_اقتصادی، با دو برنامه گلاسنوست و پروسترویکا، وارد عمل شد. وی همچنین در تلاش برای کاهش تنشهای جنگ سرد با امضای معاهده کاهش سلاحهای هستهای میان برد در سال ۱۹۸۷ با آمریکا و دستور عقبنشینی سربازان شوروی از افغانستان که حضورشان باعث افزایش محکومیتهای بینالمللی شده بود، واکنش نشان داد. رویارویی و تنش با چین که منتهی به افزایش حضور نظامی در مرز با آن کشور شده بود یکی از بزرگترین اشتباهات برژنف بود. پکن شرط عادی سازی روابط را به بعد از تخلیه افغانستان (و برخی مسائل دیگر) موکول کرد که در سال ۱۳۶۷ (۱۹۸۹) پس از آغاز عقبنشینی، سطح روابط جمهوری خلق چین و شوروی به بالاترین سطح طی ۳۰ سال پیش از آن رسید.۱۰۶ در همان زمان گورباچف، متحدشان کوبا را برای محدودیت فعالیت و عقبنشینی از آنگولا تحت فشار قرار داد۱۰۷ و همچنین بسیاری از دسته جات نظامی شوروی از مغولستان در ۱۹۸۷ و همینطور نیروهایی که در ویتنام پس از اشغال کامبوج، در آنجا مستقر شده بودند به مقدار زیادی در سال ۱۹۸۸ عقب کشیده شدند.۱۰۸ تخلیه وسیع نیروها از سرزمینهای مختلف نشان از این بود که تصمیم به ترک افغانستان ناشی از یک تغییر عمده در سیاست خارجی شوروی بود.
در مرحله آخر نیز عقبنشینی دستههای نظامی مهیا و به اجرا درآمد. فعالیتهای تهاجمی محدود تنها انجام پشتیبانی تدافعی بر ضد یورشهای مجاهدین بود.
از موارد استثنا دستور عملیاتی مبنی بر پاک سازی جاده بین گردز و خوست بود که علیرغم به دست نیامدن نتیجهای با دوام، از نظر نمادین واپسین زمان حضور شوروی را همراه با پیروزی نشان داد.۱۰۹
نیمه ابتدایی سربازان شوروی از ۲۵ اردیبهشت تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۷ (۱۵ می تا ۱۶ آگوست ۱۹۸۸) و نیمه بعدی از ۲۴ آبان ۱۳۶۷ تا ۲۶ بهمن ۱۳۶۷ (۱۵ نوامبر تا ۱۵ فوریه ۱۹۸۹) از افغانستان عقب کشیده شدند. در فرمانی برای خروج ایمن قوای نظامی مذاکراتی جهت آتشبس با فرمانده هان محلی مجاهدین صورت گرفت که در نتیجه آن عبور به طور کلی در آرامش صورت گرفت،۱۱۰ به استثنای «عملیات طوفان».
ژنرال یازوف، وزیر دفاع وقت شوروی، به سپاه چهلم دستور نقض توافق نامه آتشبس با احمد شاه مسعود که فرماندهی نیروی مسلح بزرگی را در دره پنجشیر به عهده داشت را صادر کرد. هدف اصلی این عملیات دفاع از دولت نجیب الله بود که مسعود را یک خطر به القوه پس از خروج نیروهای شوروی، میدانست.۱۱۱ ژنرال گرومف، فرمانده سپاه چهلم، با وجود عدم تمایل عملیات را انجام داد. عملیات طوفات در ۳ بهمن (۲۳ ژانویه) آغاز و در طی سه روز در حداقل تلفات، شوروی مبادرت به استفاده گسترده از توپخانه دوربرد، موشک زمین به زمین و زمین به هوا کرد. بنا بر گزارشات تلفات غیر نظامیان بسیار زیاد بودهاست. مسعود تهدیدی برای عقبنشینی نیروها محسوب نمیشد و پس از نقص توافق حمله به دستههای شوروی انجام نداد.۱۱۲ پایان عملیات حاکی از شکست نیروهای مسعود به بهای ۶۰۰ کشته و زخمی بود.۱۱۳
بعد از خروج شوروی، نیروهای دولتی افغانستان به تنهایی به مبارزه ادامه داده و در عین حال چند مرکز ولایت را نیز واگذار کردند و در میان آنان این اعتقاد که قدرت مقاومت طولانی در برابر مجاهدین نمیتواند وجود داشته باشد، گسترده شده بود اما در بهار ۱۳۶۸ (۱۹۸۹)، نیروهای دولتی شکست سختی را نیز به مجاهدین در جلالآباد وارد کردند که تنها نتیجه آن باقیماندن جنگ در بنبست بود.
دولت رییس جمهور کارمل، یک رژیم دست نشانده و بیثبات بود. تفرقه و چند دستگی در درون حزب دموکراتیک خلق و به ویژه شاخه پرچم باعث تضعیف دولت شده و تلاشهای دولت در جهت تثبیت شرایط بی نتیجه بود. مسکو میدید که اشتباهات وی باعث ایجاد مشکلات شدهاست. سالها بعد، زمانی که کارمل عاجز از تثبیت دولت شده بود، میخائیل گورباچف دبیر کل حزب کمونسیت شوروی گفت: به این دلیل حیاتی که یک پارچگی ملی در آنجا (افغانستان) بعید به نظر میرسد، با اینحال رفیق کارمل امیدوار به ادامه حکومت با کمک ماست!
در نوامبر ۱۹۸۶، محمد نجیب الله، رییس سابق پلیس مخفی افغانستان_خاد، به سمت ریاست جمهوری انتخاب و دولت جدبد تشکیل شد. وی به اعلام سیاست آشتی ملی مبادرت نمود که در حقیقت توسط کارشناسان خبره حزب کمونیست شوروی طرح ریزی شده بود که بعدها نیز در دیگر نقاطق جهان مورد استفاده قرار گرفت. با وجود انتظار بالایی که از این سیاست جدید و دولت نجیب الله میرفت هیچکدام موجب محبوبیت و مقبولیت رژیم تحت پشتیبانی مسکو نشد و شورشیان را متقاعد به انجام مذاکره با دولت حاکم نکرد.
انجام مذاکرات غیر رسمی برای عقبنشینی شوروی از افغانستان از سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۰_۱۳۶۱) شروع شد. در سال ۱۹۸۸ (۱۳۶۷)، دولتهای افغانستان و پاکستان با ایالات متحده و اتحاد شوروی موافقت نامهای در ژنو سوییس برای خروج را مورد موافقت قرار دادند. سازمان ملل نیز انجام عملیات ویژهای در همکاری و نظارت بر عقبنشینی نیروهای شوروی را تصویب کرد. از آن سو نجیب الله به تحکبم موقعیت سیاسی اش در تطبیق با خروج شوروی پرداخت. در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ (۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷)، خروج اولین گروههای از کشور اعلام شد. برنامه ریزی عقبنشینی نیروها شوروی توسط ژنرال بوریس گرومف فرمانده سپاه چهلم طراحی شد.
از جمله موارد توافقات ژنو عدم مداخله آمریکا و شوروی در امور داخلی افغانستان و پاکستان و تعیین برنامه زمانی خروج بود. موافقت نامه مذکور تا تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۶۷ (۱۵ فوریه ۱۹۸۹)که آخرین گروه از افغانستان خارج شد، حفظ گردید.
مهاجران
همچنین بخوانید:مهاجران افغان در ایران
حدود ۳٫۳ میلیون نفر مهاجر افغان در سال ۱۹۸۸ در پاکستان حضور داشتند که از این تعداد ۱۰۰٫۰۰۰ نفر در شهر پیشاور و همزمان ۲ میلیون نفر دیگر در دیگر قسمتهای مناطق خیبر پختون خوآ۱۱۴ و سایر موارد نیز عموماً در ایالت بلوچستان ساکن بودند. در همان زمان نزدیک به ۲ میلیون نفر نیز در ایران بودند. چندین هزار تن اکثراً هندو و سیکهای افغان در هند ساکن شده بودند که پیش از زمان مقرر شده تبعه هند شدند.۱۱۵۱۱۶۱۱۷۱۱۸ تعدادی نیز به آمریکای شمالی، اروپا، استرالیا و دیگر قسمتهای دنیا رفته بودند.
تصویر شربت گله، دختر مهاجر افغان در اردوگاهی در پاکستان که بر روی مجله نشنال جئوگرافیک در سال ۱۹۸۵ قرار گرفت به عنوان سمبل وضعیت مهاجران در سرتاسر جهان شد.
نتایج جنگ
جنگ داخلی
درگیریهای داخلی در افغانستان پس از خروج نیروهای شوروی ادامه پیدا کرد. شوروی با آگاهی از ترسی که بین مقامات کابل بدین دلیل بروز کرده بود در زمستان سال ۱۹۸۹ خاک این کشور را ترک کرد. حمالات مجاهدین به طور ثابت به شهرها و روستاها و در نهایت کابل وجود داشت.
رژیم نجیب الله با وجودی که در به دست آوردن پشتیبانی داخلی و به رسمیت شناختن بینالمللی شکست خورده بود تا سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) مقاومت کرد اما به تدریج با تضعیف ارتش به ویژه دلیل فرار سربازان و افسران وارد مرحله جدید میشد که پیش از آن در دوران حضور شوروی سابقه نداشت و کابل با یک بنبست در ناکار آمدی سیاست و نظامی به رهبری نجیب الله میرسید، همچنین در طی این سه سال پس از عقبنشینی، چند دستگی و اختلاف در داخل دولت و پیوستگی با مخالفان خود مزید بر علت شده و رو به افزایش بود.
طبق نظر آندره کارلف ناشر روس، مشکل اصلی در شکست نجیب الله، خوداری حکومت جدید روسیه از نرساندن محصولات نفتی در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) به دلایل سیاسی (عدم تمایل دولت یلتسین به پشتیبانی از کمونیستهای سابق الحمایه)، موثرترین مانع در سقوط دولت وقت کابل بود. از سوی دیگر اعلام وفاداری ژنرال عبد الرشید دوستم و نیروی ازبک تحت فرمانش در اسفند ۱۳۷۰ (مارس ۱۹۹۲) به نفع مجاهدین، سقوط نجیب الله را شدت بخشید و ضربه نهایی را وارد ساخت و سرانجام در فروردین ۷۱ همان سال، نجیب الله و دولت کمونیست شکست خورده و حاکمیت به گروههای مجاهدین واگذار شد.
محصولات اصلی کشاورزی به یک میانگین ۳٫۵ درصدی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۹ (۱۹۷۸ و ۱۹۹۰) تنزل کرده بود که تماماً ناشی از تحمل درگیریها، بیثباتی در نواحی روستایی، خشکسالیهای طولانی و رو به زوال رفتن زیر بناها بود، از سوی دیگر تلاش شوروی در متوقف کردن تولیدات کشاورزی در نواحی تحت سلطه شورشیان، در این افول سهیم بود. در طول عقبنشینی نیروهای شوروی، میادین گاز طبیعی افغانستان عاملی در ممانعت از خرابکاری بودند، با این حال استقرار مجدد تولید و صادرات گاز به دلیل وجود منازعات داخلی و قطع داد و ستد این محصول به جهت فروپاشی شوروی، از سر گرفته نشد.
واکنش بینالمللی
جیمی کارتر، رییس جمهورایالات متحده اظهار داشت که تهاجم شوروی به افغانستان بیشترین تهدید را پس از جنگ جهانی دوم برای صلح داراست. کارتر به وضع ممنوعیات بازرگانی بر ضد شوروی در حمل کالاهایی از قبیل غله و سلاح قائل شد. افزایش تیرگی روابط به راحتی از نگرانی غرب در خصوص حضور دهها هزار نظامی شوروی در نزدیکی مناطق نفت خیز خلیج فارس به دوره تنش زدایی خاتمه داد.
رفتار دیپلماتیک بینالمللی نیز سنگین بود، حوزه تحت رهبری آمریکا در جهانالمپیک تابستانی ۱۹۸۰ مسکو (۱۳۵۹) را تحریک کرد. در مجموع بیش از ۶۰ کشور، از جمله ایران، المپیک را مورد تحریم قرار دادند. (البته خود افغانستان جز شرکت کنندهها بود). اشغال افغانستان به همراه رویدادهای دیگر از قبیل انقلاب ایران و بحران گروگان گیری سفارت آمریکا در تهران در ۱۹۷۹ و به دنبال آن آغاز جنگ ایران و عراق در ۱۹۸۰ (۱۳۵۹)، حمله اسرائیل به لبنان در ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) و بالا گرفتن تنشهای میان هند و پاکستان، منطقه خاورمیانه را به شدت آشفته و در شرایط غیر عادی قرار داده بود. جنبش عدم تعهد میان دولتهایی که تهاجم شوروی را اقدامی قانونی (به دلیل وجود معاهدات و توافقات سابق) و دولتهایی که استقراری غیر قانونی قلمداد میکردند تقسیم شده بود. در میان کشورهای عضو پیمان ورشو به رهبری شوروی، تهاجم توسط رومانی محکوم شد.۱۱۹ (پیش از آن نیز در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷) در پی اشغال چکسلواکی توسط شوروی، به دلیل اتخاذ سیاست خارجی مستقلی از جانب رومانی در عدم همسویی کامل با مسکو، این اقدام نیز محکوم گردیده بود). هند از جمله کشورهایی بود که به پشتیبانی از شوروی و دولت افغانستان میپرداخت که میتواند به دلیل روابط گسترده با شوروی و مخاصمه با پاکستان که یک طرف درگیر در جنگ و حامی شورشیان قرار گرفته بود، باشد.
اادعاهای پس از فروپاشی شوروی
از جمله عواملی که برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عنوان میشود، جنگ طولانی مدت و در عمل گرفتاری ۹ ساله در افغانستان است. جنگ افغانستان صرف نظر از موضع گیریهای منفی بینالمللی سبب تحمیل هزینههای هنگفت به ویژه در مسائل نظامیگردید که باعث ضعف بیش از پیش اقتصاد شوروی، گسترش نظرات منفی در داخل شوروی به دلیل ادامه جنگ و تلفات جانی، اعمال تحریمهای بینالمللی و دیگر موارد شد و فروپاشی آن کشور را تسریع بخشید.
موضع فدراسیون روسیه درباره جنگ
در ۲۵ دسامبر ۲۰۰۹ (۴ دی ۱۳۸۸)، در سی امین سالگرد ورود ارتش سرخ به افغانستان، دومای روسیه (پارلمان فدراسیون روسیه) از کهنه سربازان شرکت کننده در جنگ تجلیل کرد. همچنین جناح اقلیت دوما از جنگ در افغانستان در سالگردش دفاع و به تمجید سربازان درگیر در نبرد پرداخت. در این میان در بین نظرات مختلفی که در مورد جنگ ابراز شد، عنوان گردید که: "نمیباید احترام مردم روسیه به سربازانی که با صداقت در انجام وظیفه به نبرد بر ضد تروریسم بینالمللی و افراط گرایی دینی پرداختند، فروسوده گردد". عضو دوما، سیمون باگداسارف میگوید که روسیه خواسته نیروهای ائتلاف ایساف به رهبری آمریکا در جنگ بر ضد طالبان در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰) مبنی بر کمک به آنان را رد کردهاست، همچنین عنوان میدارد که برقراری ارتباطی با "نیروهای ضد غربی" (طالبان) در مورد به دستگیری مجدد قدرت وجود داشتهاست.۱۴۰۱۴۱
موضع ایران درباره جنگ
حکومت پهلوی که دارای روابط نزدیک با افغانستان بود در ابتدا با اکراه نسبت به شناسایی دولت دموکراتیک اقدام نمود.۱۴۲
پس از انقلاب اسلامی در ایران حکومت جدید از بدو امر با حکومت افغانستان مخالفت کرده و تا سقوط نجیب الله در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) هیچیک از دولتهای مذکور را به رسمیت نشناخت.۱۴۳
بنا به گفتهٔ یوینی استروونکو مترجم سفارت شوروی در تهران در زمان اشغال افغانستان، سفیر شوروی ضمن دیدار با آیت الله خمینی در قم که جهت اطلاع ایران از ورود شوروی به افغانستان و ذکر دلایل توجیهی بود، وی ضمن مخالفت صریح با این اقدام شوروی نسبت به عواقب حتمی این موضوع هشدار داده بود.۱۴۴
وی در مورد این دیدار گفته بود:
آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواستهاست که شوروی، نظامی به آنجا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی میکند، البته دولت شوروی میتواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمیتواند در آنجا مستقر شود، اگر شما خیال کردهاید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید، این خیال باطل است. ملت افغانستان مسلم است، ایستادهاند در مقابل حکومت افغانستان، شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگر هم برود، آنجا را میگیرد اما نمیتواند آنها را آرام کند و بالآخره شکست میخورد.۱۴۵
ایران اولین کشوری بود که تهاجم به افغانستان را محکوم نمود.۱۴۶ پس از آغاز درگیریهای داخلی و ورود ارتش شوروی، ایران که خود مشغول به درگیریهای داخلی و مرزی با گروههای مخالف و جنگ با عراق بود، به پشتیبانی مجاهدین پرداخته و حتی در داخل خاک افغانستان به تاسیس مقررهای آموزشی با کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط علی تجلایی۱۴۷ کرده بود، که این پشتیبانیها منجر به تاثیر شدید بر روابط ایران و شوروی شده بود.
بنا به گفته علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت ایران در یک برنامه تلویزیونی در ایران، روابط نظامی و فروش تسلیحات مورد نیاز جنگ که به دلیل بروز اختلافات و جاسوسی در نیروهای مسلح ایران از طرف شوروی، متوقف شده بود، با پیشنهاد قطع پشتیبانی از گروههای مجاهدین از سر گرفته میشد که مورد پذیرش ایران قرار نگرفت.(نیاز به ذکر منبع مکتوب)
در آن زمان نزدیک به بیش از دو میلیون آواره افغان در ایران سکونت داشته و هشت حزب جهادی از شیعیان افغان در ایران تشکیل شده بود. ایران در تمام سالهای اشغال افغانستان توسط شوروی به پشتیبانی سیاسی - نظامی از مجاهدین ادامه داد. در تلاشهای سیاسی برای ایجاد اتحاد میان گروههای جهادی کوچک و احزاب افغانی، در سال ۱۳۵۸ به دعوت ایران «جبهه متحد انقلاب اسلامی افغانستان» متشکل از هشت گروه به شرح ذیل: «سازمان نصر»، «حرکت اسلامی»، «نیروی اسلامی»، «نهضت اسلامی»، «اتحادیه علما» و «نهضت روحانیت و جوان» تاسیس گردید. گرچه این ائتلاف بدلیل اختلاف میان گروههای افغان دوام چندانی نداشت اما در سالهای بعد در بهار ۱۳۶۶ «شورای ائتلاف هشتگانه» تاسیس شد که دوام بیشتری داشت. در نهایت پس از برگذاری چند کنفرانس مختلف در بامیان و مذاکره با دولت ایران «حزب وحدت اسلامی افغانستان» در سال ۱۳۶۸ توانست تقریباً تمامی احزاب هزاره را به خود جذب کند.۱۴۸
در المپیک ۱۹۸۰ مسکو که در اعتراض به اشغال افغانستان از طرف بیش از ۶۰ کشور تحریم شده بود، ایران نیز جز تحریم کنندگان بود. همچنین ایران اولین کشوری بود که دولت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناخت
